کد مطلب:29692 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:104

امام و فنّ شعر












5652. أنساب الأشراف - به نقل از شَعبی -: ابو بكر، شعر می گفت و عمر، شعر می گفت؛ ولی علی علیه السلام، شاعرترین در میانِ این سه نفر بود.[1].

5653. شرح نهج البلاغة - به نقل از ابن عراده -: علی علیه السلام در ماه رمضان به مردم، غذای گوشتی می داد؛ ولی خود با آنان نمی خورد، و هنگامی كه از خوردنْ فارغ می شدند، برایشان سخنرانی می كرد و پندشان می داد.

شبی میهمانان، در حالی كه غذا می خوردند، به بحث از شاعران، كشانده شدند. وقتی از غذا خوردنْ فارغ شدند، برایشان سخنرانی كرد و فرمود: «بدانید كه ملاك كارهای شما دین است، و نگهبانتان پرهیزگاری، و زینتتان ادب، و حافظِ آبرویتان بردباری».

آن گاه افزود: «ای ابو الأسود! بگو ببینم در چه چیزی بحث می كردید؟ كدام شاعرْ قوی تر است؟».

گفت: ای امیر مؤمنان! آن كس كه این شعر را سروده است:

حال و روزم چنان شده است كه

لَنگی بر هم زننده و پراكنده كننده، از كیان من دفاع می كند.

بیهوده كاری است، بدخوی، فضول، و طرد شده

با اسبی تازه كار، تیز رو، چابك و چموش!

و مقصودش ابو دُؤاد ایادی بود.

علی علیه السلام فرمود: «این طور نیست».

گفتند: پس چه كسی است؟

فرمود: «اگر برای آنان خطّ پایانی در نظر گرفته شود و با هم مسابقه بگذارند، می فهمیم كه كدام یكْ پیشتازند، و گرنه، باید گفت آن كه نه از روی رغبت، و نه ترس، شعر گفته است».

گفته شد: آن كس كیست؟

فرمود: «فرمانروای سرگردان و زخم خورده».

گفته شد: آیا منظور، امرؤ القیس است، ای امیر مؤمنان؟

فرمود: «آری».[2].









  1. أنساب الأشراف: 382/2، تاریخ دمشق: 520/42، البدایة والنهایة: 8/8.
  2. شرح نهج البلاغة: 464/153/20.